در حالی که کسب‌ و کارها از روش‌ های مختلفی برای بهبود کیفیت استفاده می‌ کنند، دو روش رایج به این منظور در محل کار TQM و 6 سیگما هستند. هر دو سیستم اهداف مشابهی در بهبود عملکردهای تجاری دارند، اما فرآیندها و فرهنگ کاری مورد استفاده برای دستیابی به این اهداف متفاوت است. درک روش‌ های متمایز و ارزش‌ های اصلی هر سیستم می‌ تواند به شما در تصمیم‌ گیری تجاری و نزدیکی فرآیندهای شرکت به سودمندترین راه‌ حل ها کمک کند. در این مقاله، مروری کوتاه بر مفاهیم TQM و 6 سیگما داریم. سپس کاربرد هر کدام و تفاوت‌ های کلیدی بین روش‌ های TQM و 6 سیگما را توضیح می‌ دهیم.

TQM چیست؟

TQM که مخفف مدیریت کیفیت جامع است، یک روش تجاری است که بر دستاوردهای کلی یک شرکت در تمام جنبه های عملیاتی آن تمرکز دارد. مدیریت کیفیت جامع از تجربه و دانش کارکنان به عنوان یکی از عوامل اصلی در بهبود خدمات مشتری استفاده می کند. هدف استفاده از مدیریت کیفیت جامع، تضمین موفقیت بلندمدت یک شرکت است و با دوره مدیریت متفاوت است.

تفاوت TQM و 6 سیگما

عناصر کلیدی TQM

TQM به عنوان روشی با هدف افزایش رضایت مشتری در شرکت استفاده می شود و به کسب و کارها کمک می کند تا یک رویکرد سیستماتیک برای مدیریت کیفیت در تولید و تعامل با مصرف کننده ایجاد کنند. همچنین TQM برای ایجاد احساس ارزشمندی در کارمندان کاربرد دارد. به این شکل که آنها را برای استفاده از مهارت های خودشان در جهت کمک به اهداف کسب و کار توانمند می سازد.

رویکرد TQM بر این عناصر کلیدی تمرکز دارد:

بهبود مستمر: رویکردهای خلاقانه برای حل مسئله و تجزیه و تحلیل داده‌ها، به سوق دهی شرکت ها به سوی نتایج بهتر کمک می کند.

مشارکت کارکنان: اعضای تیم با استفاده از تخصص خود و کمک به کاربرد دانش در فرآیندهای جدید و قدیمی، نقش مهمی در پیشبرد استراتژی های شرکت برای رشد دارند.

ارتباط موثر: شرکت هایی که طی رویه های عادی خود یا در بحبوحه تغییرات به خوبی در روابطشان سازگاری ایجاد می کنند، می توانند از بهترین ایده ها درست در هنگام لزوم بهره ببرند.

سیستم های یکپارچه: زمانی که تیم ها به صورت افقی برای به اشتراک گذاری اطلاعات و ایجاد فرهنگ کاری مثبت تلاش می کنند، به برتری مشترک در محصول و رضایت مشتری دست می یابند.

تصمیم گیری واقعی: رویکرد TQM کسب و کارها را تشویق می کند تا از داده‌های جمع آوری‌شده در فواصل زمانی منظم برای برنامه ریزی استراتژیک برای آینده و درس‌گرفتن از گذشته استفاده کنند.

برنامه ریزی استراتژیک: شرکت هایی که برای حفظ یک چشم انداز مشترک کیفی تلاش می کنند، احتمال بیشتری دارد که به اهداف استراتژیک خود دست یابند.

تفکر فرآیند محور: تبدیل ورودی های منابع به محصولات با کیفیت خروجی، در روش TQM حیاتی است.

مشتری محوری: TQM بیان می کند که در نهایت مشتری است که تصمیم می گیرد محصولی با کیفیت بالا یا پایین باشد.

شش سیگما چیست؟

در کنار TQM، روش 6 سیگما روشی است که توسط کسب و کارها برای بهبود تمام جنبه های عملیات شرکت با تعیین ایرادات و حذف آنها استفاده می شود. این روش از تجزیه و تحلیل آماری برای کنترل تغییرات استفاده می کند و داده‌های قابل اندازه گیری را برای عملیات مبتنی بر نتایج در تمام زمینه های کسب و کار ارائه می دهد.

روش 6 سیگما از روش های حل مسئله زیر استفاده می کند که اغلب آنها را با حروف اختصاری DMAIC می شناسند:

تعریف: اولین قدم در روش 6 سیگما زمانی است که متخصصان اهداف کلی پروژه را شناسایی می کنند. در طول این مرحله، تعیین منابع موجود، محدوده کل پروژه و شناسایی ذینفعان درگیر در مراحل مختلف یک پروژه نیز مهم است.
اندازه گیری: این تمرین شامل تعریف نحوه نظارت بر پروژه است. در این مرحله، کسب‌ و کارها تصمیم می‌ گیرند که به دنبال چه شاخص‌ هایی باشند تا پیشرفت یا عملکرد یک پروژه را تعیین کنند و چگونه پیشرفت‌ ها را در فرآیند اندازه‌ گیری کنند.
تجزیه و تحلیل: تجزیه و تحلیل در شش سیگما به معنای یافتن دلیل وقوع یک چالش است. در طی این مرحله، کسب‌ و کارها مشکلات را برای یافتن و تجزیه و تحلیل هر موضوع عمیق‌ تری شناسایی می‌ کنند. هدف این مرحله از بین بردن مشکلات اساسی در محصول یا فرآیند تولید است.
بهبود: در مرحله بهبود، کسب‌ و کارها روش‌ های جدیدی را برای یافتن راه‌حل برای هر مشکلی آزمایش می‌کنند. آنها اغلب از چرخه برنامه ریزی، انجام، بررسی، عمل برای اجرای این مرحله استفاده می کنند.
کنترل: مرحله کنترل به کسب و کارها اجازه می دهد تا هر گونه پیشرفتی را که در مراحل قبلی انجام شده است، حفظ کنند. این همچنین شامل کنترل محیط تولید برای تضمین نتایج مشابه در حال انجام است.

سطوح شش سیگما

6 سیگما برخلاف TQM، برای ارائه ابزارهایی استفاده می شود که به بهبود شیوه های تجاری کمک می کند. به منظور افزایش کیفیت محصول، این روش فرآیندها و نتایج کسب و کار را قابل پیش بینی تر می کند.

روش شش سیگما برای آموزش کارکنان و اعطای گواهینامه برای پنج سطح متمایز از دانش فرآیند استفاده می شود:

کمربند سفید

این سطح به متخصصان حرفه ای دانش پایه ای از اصول شش سیگما می دهد و به آنها اجازه می دهد تا در پروژه های مدیریت تغییر کمک کنند.

کمربند زرد

یک کمربند زرد به یادگیرندگان یک دید کلی از مفاهیم شش سیگما ارائه می دهد و فارغ التحصیلان را برای کار در کنار متخصصان سطح بالاتر کمربند سیگما آماده می کند.

کمربند سبز

کمربند سبز دانش پیشرفته در مفاهیم شش سیگما را اثبات می کند. فارغ التحصیلان کمربند سبز نیز می توانند به اجرای پروژه های بهبود کیفیت کمک کنند.

کمربند سیاه

کسانی که به عنوان کمربند مشکی شش سیگما گواهینامه دارند، آماده هستند تا دیگران را آموزش دهند و سازمان ها را در فرآیندهای بهبود کیفیت رهبری کنند.

کمربند مشکی اصلی

افراد حرفه ای با کمربند مشکی اصلی در شش سیگما ممکن است استراتژی هایی را برای آموزش روش های جدید در مفاهیم شش سیگما به کارمندان یا مشاغل دیگر ایجاد کنند.

تفاوت TQM و 6 سیگما

تفاوت بین TQM و شش سیگما

استانداردهای کیفیت TQM و 6 سیگما

TQM و 6 سیگما از روش های مختلفی برای تعیین کیفیت یک فرآیند یا محصول استفاده می کنند. در TQM، اقدامات کارکنان عامل تعیین کننده در حفظ استانداردهای کیفیت موجود است. استانداردهای کیفیت فعلی به طور مداوم با بررسی عملکرد چندین حوزه تجاری و تلاش برای بازگرداندن هر بخش با عملکرد ضعیف به همان سطح بقیه سازمان حفظ می شوند.

در شش سیگما، استانداردهای کیفیت از طریق تغییرات فرآیند حفظ و بهبود می یابند. شش سیگما بر ایجاد اقدامات جدید برای بهبود نتایج به جای حفظ فرآیندهای قدیمی تمرکز دارد. یک استراتژی تجاری شش سیگما برای کاهش عیوب برای دستیابی به کیفیت تقریباً عالی اجرا می شود.

تفاوت TQM و 6 سیگما در استفاده از داده‌ها

در حالی که هر دو روش TQM و 6 سیگما از داده‌ها برای اطمینان از کیفیت استفاده می کنند، 6 سیگما بر آمار متمرکز است و از تجزیه و تحلیل برای بهبود فرآیندها و کاهش هزینه استفاده می کند. شش سیگما از داده‌ها برای شناسایی میزان دقیق خطا استفاده می کند که باید حذف شوند تا یک فرآیند به استانداردهای کیفیت بهینه برسد.

TQM از داده‌ها برای ارزیابی میزان هماهنگی فرآیندهای تجاری با کیفیت عملیاتی مورد انتظار شرکت استفاده می کند. همچنین بر استفاده از گزارش داده‌های منظم برای تسهیل تصمیم گیری تاکید می کند.

سیستم های داخلی

هم TQM و هم 6 سیگما از فرآیندهای داخلی برای حفظ کیفیت در تمام شیوه های تجاری استفاده می کنند. TQM بر بهبود فرآیندهای داخلی برای پیشبرد خدمات به مشتریان و حفظ سیستم های کیفیت در حال حاضر متمرکز است.

شش سیگما برای بهبود عملیات در یک فرآیند تجاری واحد کاربرد دارد. با شش سیگما، کسب و کارها به دنبال اعمال تغییرات در یک سیستم موجود هستند و تنها بر روی آن سیستم بر اساس پروژه تمرکز می کنند. در این روش، چندین پروژه ممکن است به طور همزمان اتفاق بیفتد، که هر پروژه توسط کارمندان مختلف کمربند شش سیگما مدیریت می شود.

فرهنگ شرکت

TQM برای فرهنگ همکاری ارزش قائل است. از آنجایی که کارکنان بخشی جدایی ناپذیر از حفظ کیفیت کسب و کار در نظر گرفته‌می شوند، شرکت هایی که از TQM برای هدایت عملیات استفاده می کنند، بیشتر بر جنبه های تیمی روابط و فرآیندهای تجاری تمرکز می کنند. آنها استراتژی هایی را در بر می گیرند که در چندین بخش مثمر ثمر هستند.

در رویکرد شش سیگما، تیم ها تلاش خود را برای حفظ عملیات بدون خطا از طریق تجزیه و تحلیل آماری و استراتژی های بهبود انجام می دهند. شش سیگما دانش کارمندان ثابت‌شده را از طریق برنامه های صدور گواهی ادغام می کند که به اعضای تیم اجازه می دهد مسئولیت های بیشتری را برای هر سطح آموزشی که دریافت می کنند، بر عهده بگیرند.

ثبت امتیاز

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *