اگر بخواهیم در یک کلمه مدیر و مدیریت را تعریف کنیم، باید بگوییم که مدیر یک برنامه ریز است. مدیران اولویت ها را بررسی میکنند، منابع را هماهنگ و مدیریت می کنند و ریسک ها و بودجه ها را مدیریت می کنند. مدیران کارکنان را استخدام می کنند، مربیان و کارمندان را آموزش می دهند، ارزیابی عملکرد را انجام می دهند، عملکرد را نظارت می کنند، پیگیری می کنند و به مدیریت ارشد گزارش میدهند، هدف را تعیین می کنند و باید اهداف سازمان را برآورده کنند. مدیریت وظیفهی عملی تر دارد. این “مدیریت” روزمره افراد و اطمینان از اینکه آن وظایف برنامهریزی شده به موقع و با هزینه و کیفیت اجرا می شود. اما رهبر کیست و رهبری چیست؟
مواردی که در این مطلب میخوانید
رهبر چیست؟
از سوی دیگر، یک رهبر چشمانداز دورتری را میبیند. یک رهبر چشم انداز و جهت یک شرکت را هدایت میکند. رهبران در سازمان انگیزه و الهامبخشند تا کارها را انجام دهند. آنها تحویل چشم انداز را مدیریت می کنند و افراد را تشویق می کنند تا اهداف خود را با آن چشم انداز مطابقت دهند. آنها اغلب کاریزماتیک هستند و به عنوان راه یاب دیده می شوند. آنها دیدگاه کلنگر شرکت را درک میکنند، اما اغلب نمیدانند که فعالیتهای روزمره یا نحوه انجام جزئیات به منظور تلاش برای برآورده کردن آن چشمانداز، چیست.
مدیر خوب یا رهبری خوب؟
هم مدیر عالی و هم یک رهبر عالی بودن بسیار دشوار است؛ زیرا مهارت های مورد نیاز برای یک مدیر موثر بسیار متفاوت از مهارت های مورد نیاز برای یک رهبر موثر است. رهبران بزرگ اغلب مدیران بزرگ (یا حتی خوب) نمی شوند؛ زیرا رهبری نیاز به خلاقیت و تفکر بزرگ دارد، در حالی که مدیریت مستلزم انجام کارهای سخت است.
رهبران افراد آینده نگر و با چشمانداز هستند. آنها مسیر حرکت را درک می کنند، اما مدیران باید برنامه ریزی کنند که چگونه این مسیر با مدیریت داده ها و مدیریت افراد انجام می شود.
ویژگی رهبران خوب
با این حال، توجه به این نکته مهم است که رهبران خوب اغلب کاستیهای خود را میشناسند و بر روی ضعفهای مدیریتی خود کار میکنند، همانطور که جان اسکالی، زمانی که استیو جابز از NeXT/Pixar به اپل بازگشت. او بالغ شده بود و توانایی های مدیریتی خود را بهبود بخشیده بود.
حتی با بهبود خود، اغلب رهبران خوب تشخیص می دهند که باید بخشی از یک تیم باشند. مردم به ندرت مدیران و رهبران خوبی هستند. رهبران بزرگ خود را با مدیران بزرگ احاطه کرده اند. آنها یک شریک در نقش حمایتی برای رفع کاستی های خود دارند و بالعکس. رهبران و مدیران هر دو برای سازمانهای موفق ضروری هستند، رهبران کسب و کارها را به جلو می برند در حالی که مدیران عملکرد را بهینه می کنند.
چرا رهبران همیشه در راس نیستند؟
از سوی دیگر، رهبری لزوماً یک نقش سلسله مراتبی نیست. ما اغلب به مدیر عامل یا مدیر عامل به عنوان “رهبر” یک سازمان نگاه می کنیم، اما رهبران غیررسمی در همه جا وجود دارند، افرادی که کارها را به جلو می برند. اغلب کارمندانی وجود دارند که برای هر حوزه ای که در آن کار می کنند رویاپرداز هستند و این افراد مجبور نیستند در نقش خود رهبران ارشد یا حتی مدیران باشند. برخی از افراد تمایلات رهبری طبیعی را نشان می دهند. در همین راستا، قرار گرفتن در یک نقش ارشد به طور خودکار به شما ویژگی های رهبری نمی دهد. برخی از مردم می دانند که چگونه بخش کوچکی از کسب و کار آنها می تواند بهتر کار کند و منجر به اجرای تغییرات برای بهتر شود. اینها ویژگی های رهبری هستند.
چرا “فقط” مدیر بودن اشکالی ندارد
در واقع، شما یا در ابتدا در یکی یا دیگری بهتر خواهید بود: یک مدیر خوب یا یک رهبر خوب. ما به ندرت کسی را داریم که در هر دو نقش به طور همزمان خوب باشد. به نظر میرسد که مقالات بالا «رهبر» را بهعنوان فردی رویایی معرفی میکنند که طرفدارانی دارد، بهعنوان عامل تغییر عمل میکند و بلند مدت فکر میکند. با این حال، اگر هر مدیری به عنوان یک رهبر عمل کند، هیچ کاری انجام نمیشود. مدیران مهم هستند اما باید آموزش ببینند (مانند هر کارمندی) تا از نظر فنی در کار خود صلاحیت داشته باشند. اینجاست که آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) مطرح میشود.
چگونه تعادل پیدا کنیم
شما ممکن است یک مدیر باشید (یا بخواهید یک مدیر باشید) زیرا یک در ذات خود یک رهبر کارآمد هستید. با این حال، رهبران بزرگ اغلب خود را تحت فشار قرار می دهند تا مهارت های مدیریتی کافی برای رسیدن به جایی که می خواهند برسند را توسعه دهند. اگر شما یک رهبر طبیعی هستید (یا حتی اگر نیستید)، می توانید تئوری مدیریت را برای زیربنای حرفه خود بیاموزید. در غیر این صورت، حتی رویاپردازان بزرگ نیز ممکن است نتوانند کسب و کار خود را ارتقا دهند. درک اینکه مدیریت خوب چگونه به نظر می رسد و درک چگونگی برنامه ریزی و مدیریت یک تیم، مهارت های حیاتی و در عین حال قابل آموزش هستند.
مدیر خوب آموزش، اصل اساسی مدیریت
نظریه ای به نام اصل پیتر وجود دارد که فرض می کند همه از طریق یک تجارت به سطحی از بی کفایتی می رسند. به عبارت دیگر، آنها ممکن است به دلیل اینکه در نقش یا ظرفیت فنی عالی هستند، ارتقا پیدا کنند، اما پیشرفت و پیشرفت بیشتر برایشان مشکل است. دلیل احتمالی این بی کفایتی اغلب به دلیل رویکرد ما به ارتقاء است، به ویژه از نقش های فنی تا مدیریتی. عملکرد گذشته یا مهارت فنی به طور طبیعی به طیف گسترده ای از مهارت های مورد نیاز برای مدیریت منتقل نمی شود.
آنها از حمایتی برخوردار نبودند که در آن نقش بهتر باشند و حتی بیشتر پیشرفت کنند. مدیریت یکی از تنها نقشهایی است که شرکتها تصور میکنند کارکنان به طور خودکار میدانند چگونه در این نقش از نظر فنی دشوار موفق باشند (و تقریباً همیشه نمیدانند). شما به کسی که آموزش پزشکی ندیده اجازه نمیدهید شما را جراحی کند، اما به افرادی اجازه می دهید تیمی را مدیریت کنند که برای انجام این کار آموزش ندیده اند!
موسسه علوم وفنون تهران، بزرگترین و معتبرترین بیزینس اِسکول ایران
موسسه علوم و فنون تهران اولین و معتبرترین بیزینس اسکول ایران است. که با بیش از ۲۷ سال سابقه درخشان در زمینه برگزاری دوره های MBA. دوره های DBA، POSTDBA و Coaching مهد پرورش بزرگان علوم مدیریت ایران است. اگر شما دوست عزیز قصد دارید تا در جایگاه شغلی فعلی خود ارتقا پیدا کنید و یا کارآفرین موفقی شوید. و یا صاحب مدیریت مجموعه ای باشید فقط کافی است با شماره 90008000 تماس حاصل نمایید و از مشاوره ی متخصصان بهرهمند شوید.
یادگیری بروزترین متدهای مدیریتی و هزاران مهارت مورد نیاز از جمله ویژگی های دوره فوق لیسانس مدیریت کسب و کار است.
بدون دیدگاه