دلایل زیادی وجود دارد که چرا ممکن است تصمیم به دریافت مدرک MBA بگیرید. برخی از افراد به امید رشد یا تداوم کسب و کار خود مدرک را دنبال می کنند. دیگران می خواهند از نردبان ترقی شرکت خود بالا بروند، پول بیشتری به دست آورند یا حرفه خود را تغییر دهند.
مهم نیست که چرا تصمیم به درخواست می‌گیرید، کسب این مدرک با چالش‌های انگشت شماری همراه است. داوطلبان اغلب این تجربه را به نوشیدن از یک شلنگ آتش نشانی تشبیه می کنند! شدت بار دوره تحصیلی، آمیخته‌با جریانی بی پایان از تئوری های کسب و کار، ساختارها، موارد، مدل ها و چهارچوب ها، می تواند به طرز باورنکردنی بسیار طاقت فرسا باشد. به ویژه برای دانش آموزانی که مشاغل تمام وقت نیز دارند.
اگر شما یک کاندید فعلی یا بالقوه MBA هستید، می توانید انتظار داشته باشید که با موانع مشابهی روبرو شوید. برای اینکه بیشترین بهره را از برنامه خود ببرید و از فرسودگی شغلی جلوگیری کنید، باید انتخاب کنید که در کجا توجه خود را معطوف می کنید و تصمیم بگیرید که چه جنبه هایی از تحصیل شما برای حرفه شما مفیدتر است. کلید فهمیدن این موضوع بستگی به این دارد که چرا ابتدا MBA را انتخاب کرده اید. در ادامه چهار دلیل متداول را می آوریم که چرا افراد به دنبال دریافت مدرک MBA می روند و با هر یک از این دلایل، بهترین روش شرکت و استفاده از زمان آموزشی این دوره چیست.
چگونه با هر دلیلی که در دوره MBA شرکت کرده ایم بهترین بازخورد را از آن بگیریم؟
در مطالعه ای که توسط مدرسه کسب و کار هاروارد انجام شد، هر کدام از موارد زیر مثالی از یک دانشجوی واقعی دوره MBA بودند که در مطالعه شرکت کردند. چهار دلیل عمده برای شرکت در این دوره و راه های حداکثرسازی بهره آموزشی دوره در هر دلیل، به شرح زیر است:
1) برای رشد یا حفظ سرمایه گذاری تجاری خود
شاید شما به تازگی شرکت خود را راه اندازی کرده اید. یا شاید شما در حال تلاش برای گسترش کسب و کار خود هستید. در هر صورت، این احتمال وجود دارد که شما فهرستی از مشکلات فوری و مهمی داشته باشید که سعی در حل آنها در محل کار دارید. یک MBA می تواند با ارائه “دانش” و شبکه سازی به شما کمک کند تا این مشکلات را حل کنید.
اگر می خواهید MBA کسب و کار شما را رشد دهد یا حفظ کند، این سوالات را از خود بپرسید:
مشکلات دائمی که در کسب و کارم با آن مواجه هستم چیست؟
کدام مفاهیم تجاری را می توانم در مدرسه یاد بگیرم که ممکن است به من در حل این مشکلات کمک کند؟
چگونه می توانم به سرعت این مفاهیم را در شرکت خود معرفی و ادغام کنم؟
به عنوان مثال، استیو، یکی از بنیانگذاران یک استارتاپ فناوری و دانشجوی اجرایی MBA را در نظر بگیرید. در محل کار، استیو به این فکر می کرد که چگونه می تواند با محصول خود به بهترین شکل به بازار برود. در کلاس، او در مورد دو مفهوم تجاری که به او کمک کرد مشکل خود را در زمان واقعی حل کند، یاد گرفت: بخش بندی بازار و بازارهای ساحلی.
بازار ساحلی جایی است که پس از به دست‌آوردن سهم بازار، قدرت حمله به بازارهای مجاور با فرصت‌های مختلف را خواهید داشت و با هر دنبال‌کننده جدید، یک شرکت بزرگ‌تر ایجاد می‌کنید. استیو قبلاً هرگز تجارت را مطالعه نکرده بود، بنابراین مفهوم تقسیم بازار (فرایند تقسیم مشتریان موجود و بالقوه به گروه‌های کوچک‌تر که به محصولات خاص، امتیاز قیمت، کمپین‌های تبلیغاتی و کانال‌های توزیع پاسخ می‌دهند) برای او جدید بود. همانطور که مفهوم بازارهای ساحلی (بخش هایی از بازار هدف که برای معرفی محصولات یا خدمات جدید ایدئال هستند) بود.
استیو بلافاصله توانست هر دو ابزار را در کسب و کار خود به کار گیرد تا یک استراتژی ورود به بازار برای سرمایه گذاری خود ایجاد کند. او با تمرکز بر روی «چرای» خود، که تمایل او به مقیاس‌سازی کسب‌وکارش بود، توانست این آموخته‌ها را به‌عنوان چیزی که مستحق توجه و وقت او بود شناسایی کند.
2) برای دریافت ترفیع
اگر برای موقعیتی با دامنه و مسئولیت‌های بیشتر در شرکت فعلی خود رقابت می‌کنید، دریافت مدرک MBA می‌تواند به شما کمک کند تا به آنجا برسید. بازگرداندن ایده های نوآورانه از مدرسه کسب و کار به محل کار خود را هدف قرار دهید. شما می توانید مفاهیم رهبری یا کسب و کار را که در مدرسه یاد می گیرید در عملکردی که در آن کار می کنید به کار ببرید.
اگر می خواهید یک MBA به شما کمک کند تا ارتقا پیدا کنید، این سوالات را از خود بپرسید:
کدام شیوه های کاری، در صورت تغییر، ترفیع من را تسریع می کند؟
کدام مفاهیم تجاری را از مدرسه می توانم برای تغییر این شیوه های کاری اعمال کنم؟
چگونه می توانم از پیشرفت هایی که برای حمایت از ارتقاء انجام می دهم استفاده کنم؟
به عنوان مثال، جن در حالی که مدرک MBA خود را دریافت می کرد، برای ارتقاء در محل کار خود رقابت می کرد. او در حین مطالعه یک مورد در مدرسه، فرصتی برای بهبود شیوه های مدیریت در سازمان خود دید. این مورد با این سوال دست و پنجه نرم می‌کند: آیا مدیران به کارمندان، تیم‌ها و سازمان‌های خود ارزش می‌افزایند؟ پیشنهاد می‌شود که مدیران خوب، در واقع، تأثیرات مثبت قابل اندازه‌گیری دارند و مهم‌ترین ویژگی این مدیران، توانایی آنها در مربیگری مؤثر دیگران است.
جن پرونده را به سرپرست خود معرفی کرد و به سازمانش پیشنهاد داد که یک برنامه آموزشی مدیریت جدید ایجاد کند که به مدیران آموزش می دهد چگونه کارکنان خود را مربیگری کنند. معرفی و اجرای آزمایشی این ایده به جن کمک کرد تا بعداً دلیلی به دست آورد که چرا شایسته ترفیع است.
3) تغییر شغل
اگر به تغییر مسیر شغلی فکر می کنید، می توانید از برنامه MBA برای آزمایش نقش ها و صنایع مختلف استفاده کنید. در دوران مدرسه، توجه خود را بر مطالعه مفاهیم کسب و کار متمرکز کنید که در حاشیه شرکت ها، کارکردها یا تخصص های مورد علاقه شما قرار دارند. همچنین فرصتی عالی برای برقراری ارتباط با افرادی است که مشاغلی را انجام می دهند که می خواهید دنبال کنید یا کسانی که کار می کنند.
اگر می خواهید یک MBA به شما کمک کند تا صنعت، شرکت یا نقش را تغییر دهید، از خود بپرسید:
مسیر شغلی فعلی من چگونه است؟ چگونه می خواهم آن را تغییر دهم؟
چه آزمایش هایی را می توانم در مدرسه (و در محل کار) انجام دهم تا این مسیر جدید را امتحان کنم؟
چگونه می توانم از این آزمایش ها برای تغییر شغل استفاده کنم؟
به عنوان مثال، زارا عاشق حرفه خود در فناوری بود و دریافت که زمانی که فرصت تفکر استراتژیک را داشت، بیشترین رضایت را داشت. او به عنوان یک مدیر محصول فنی، تجربه زیادی در اجرای استراتژی‌ها داشت، اما به ندرت در توسعه واقعی آنها مشارکت داشت. او فکر کرد که مدرک MBA ممکن است به او فرصتی بدهد تا تغییر شغلی را آزمایش کند، و این کار را کرد.
زارا در دوره استراتژی سال اول خود، مقاله ای نوشت که از پنج نیروی پورتر (روشی برای تجزیه و تحلیل رقابت تجاری) در صنعت خود استفاده کرد. او این مقاله را فرصتی برای تلاش برای کسب هویت جدید با قراردادن خود در جایگاه یک تحلیلگر استراتژی می دانست. معلوم شد، او از این آزمایش آنقدر لذت برد که تصمیم گرفت در گرایش استراتژی تحصیل کند و دروس خود را دوباره متمرکز کرد تا تجربه خود را در این زمینه ایجاد کند. پس از فارغ التحصیلی، این کار به او اجازه داد تا به راحتی به یک نقش جدید وارد شود.
4) مشخص‌کردن مسیر پیش رو
اگر واقعاً نمی دانید از شغل خود چه می خواهید، MBA می تواند به شما در کشف آن کمک کند. با کنکاش در موضوعات مختلف از برنامه خود بهره ببرید و ببینید چه چیزی باعث علاقه شما می شود. این یک فرصت عالی برای مکث کردن، نگاه کردن به درون و کسب اطلاعات بیشتر در مورد خود و اهداف شغلی است.
اگر می خواهید یک MBA اهداف شغلی شما را مشخص کند، این سوالات را از خود بپرسید:
برخی از مشاغل احتمالی پس از MBA که ممکن است برای من جالب باشد چیست؟
ارزش‌های شخصی من چیست، و چگونه این احتمالات با آن ارزش‌ها همسو می‌شوند؟
کدام دوره های MBA به من این امکان را می دهد که این احتمالات را کشف کنم؟
برای مثال ریچارد برای یک پیمانکار دولت فدرال کار می کرد. او می‌دانست که علاقه‌ای به دنبال کردن این مسیر برای همیشه ندارد، اما مطمئن نبود که به چه مسیری علاقه‌مند است. هنگام شرکت در یک دوره آنلاین MBA، گزینه‌های مختلفی از کارآفرینی تا امور مالی را بررسی کرد.
در یک دوره آموزشی ارتباطات تجاری، ریچارد یک محصول را به همکلاسی های خودبه عنوان ابزاری برای بررسی اینکه آیا می خواهد یک سرمایه گذاری را شروع کند یا خیر، ارائه کرد. در طول یک دوره تحلیل تجاری، او تکنیک های مدل سازی مالی را از برنامه درسی خود وارد کار کرد تا علاقه رو به رشد خود را به تحلیل مالی کشف کند. ریچارد تصمیم گرفت که کارآفرینی و امور مالی برای او مناسب نیست – حداقل در حال حاضر – و به کاوش ادامه داد.
گرفتن MBA شبیه احساس نوشیدن از یک لوله آتش نشانی نیست. با تعیین “چرای” مخصوص به خود برای کسب مدرک MBA، می توانید فعالیت های یادگیری تان را بر روی اطلاعاتی که برای شما مهم است متمرکز کنید. این به شما کمک می کند تا تحصیلات خود را با وضعیت اکنون و با آینده شغلی تان مرتبط کنید.
