از بین بردن استرس، نه کاری شدنی است و نه درست. سطح معقولی از استرس موجب ایجاد انگیزه برای کار کردن و به نتیجه رسیدن است. بی استرسی یعنی بیخیالی و بیانگیزگی. ولی همه ما تجربه استرس بالا را داشتهایم و میدانیم استرس بالا تا چه حد میتواند بر روی عملکرد ما تأثیر منفی بگذارد. در سازمانها نیز بسیاری از کارکنان با استرسهای مختلف روبرو هستند که بر کارایی آنها تأثیر منفی شدیدی میگذارد.
بخش مهمی از استرسی که بر کارکنان وارد است را خود سازمان تولید میکند. این موضوع هم ناراحتکننده است و هم خوشحالکننده! خوشحالکننده ازاینجهت که وقتی عامل استرس سازمانی می باشد، مدیران ارشد سازمان میتوانند با اقداماتی مانند موارد زیر، از استرس مخرب کارکنان بکاهند:
جایابی مناسب افراد
ناهماهنگی شخصیت کارکنان با شغلی که به آنها داده میشود، از عوامل مهم استرس محسوب میشود. پس شخصیت و سبک کاری کارکنان را بشناسید و مشاغل و وظایف مناسب را به آنها تخصیص دهید.
هدفگذاری واقعبینانه
اهداف چالشی انگیزهبخش هستند ولی اهداف دستنیافتنی رهآوردی جز استرس فلجکننده ندارند. این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که در بسیاری از مدارس بازرگانی و دورههای MBA و DBA، اساتید ملزم به تدوین اهداف آموزشی غیر آرمانی و واقعبینانه میشوند.
شفافسازی انتظارات
در بسیاری از مواقع، کارکنان دچار ابهام و درنتیجه استرس میشوند زیرا اصلاً معلوم نیست سازمان از آنها چه میخواهد. با تدوین شرح شغلهای مناسب میتوان از ابهام و درنتیجه استرس کارکنان کاست.
خدمات بیمهای
امنیت یکی از نیازهای اساسی انسان است و سازمان میتواند با برنامههایی همچون بیمههای تکمیلی، برای کارکنان امنیت خاطر ایجاد کند و از استرس آنها بکاهد.
تقسیمکار مناسب
هرچند تنوع وظایف میتواند یکنواختی و کسالت کاری را کاهش دهد، ولی سپردن تعداد بالایی از کارهای متنوع و نامرتبط، موجب سردرگمی و استرس کارکنان میشود.
بهبود ارتباطات صمیمانه
در بسیاری از مواقع، کارکنان فقط به دنبال گوش شنوا و مطمئنی هستند تا با وی درد دل کنند. درواقع آنها فقط میخواهند شنیده شوند. سازمانها میتوانند با فراهم کردن فرهنگ ارتباطی صمیمانه میان کارکنان و برگزاری جلسات گپ و گفت، استرس کارکنان را تخلیه نماید.