سازمان عرصه متقاعدسازی و نفوذ در دیگران است. مدیر تلاش میکند زیردست خود را به سمت انجام وظایف شغلی ترغیب کند، زیردست میخواهد مدیر را در جهت منافع خود متقاعد کند، نیروهای فروش میخواهند مشتریان را به خرید محصولات سازمان وادارند، مدیران ارشد در راستای تحقق منافع سازمان در مذاکرات به دنبال متقاعد سازی مقامات و مسئولان سازمانهای دیگر است و همین روند در کل سازمان جربان دارد. بنابراین بهمنظور تبدیلشدن به مدیری قابل، دانش آموختگان دوره MBA و DBA باید خود را در دو جهت تقویت کنند: یکی توانایی نفوذ در دیگران و متقاعدسازی آنان و دیگری اسیر تکنیکها و بازیهای نفوذ دیگران نشدن. گام اول در به دست آوردن این قابلیتها، شناخت تکنیکهای نفوذ است که در اینجا به چند نمونه از پرکاربردترین آنها اشاره میکنیم:
متقاعدسازی عقلانی
این تکنیک معمولیترین و پرکاربردترین تکنیک نفوذ است که شامل استفاده از دادهها، آمارها و استدلالهای منطقی در جهت دفاع از عقیده و پیشنهاد خود است. برای مثال: بر اساس مطالعات انجامشده، این دارو تأثیرگذاری بالایی دارد و … .
توسل به احساسات
در این تکنیک فرد تلاش میکند با دست گذاشتن روی مواردی که برای شما مهم و ارزشمند هستند، احساسات شما را برانگیخته و با خود همراه کند. برای مثال: برای جلوگیری از قطع درختان از تبلت های تولیدی ما برای کتابخوانی استفاده کنید.
مبادله
در این تکنیک چیزی از فرد درخواست میشود و در قبال این درخواست چیز ارزشمندی به وی اعطا میشود. برای مثال: کارشناسی ممکن است از مدیر خود بخواهد که نمره ارزیابی عملکرد وی را کمی بالاتر بدهد تا وی نیز در ارزیابی ۳۶۰ درجه، نمره بالایی به مدیر خود دهد.
مشورت و کمک خواهی
این تکنیک عبارت است از همراه کردن چند نفر دیگر با خود، بهمنظور افزایش تأثیرگذاری از طریق قدرت جمعی و ایجاد تصور تنها بودن در فرد مقابل.
فشار
در این تکنیک، فردی از فرد دیگر میخواهد کاری را در جهت منافع وی انجام دهد زیرا در غیر این صورت چیز بدی برای وی اتفاق خواهد افتاد. برای مثال، مدیری ممکن است به کارشناس خود بگوید: یا این کار را انجام بده یا از این شرکت اخراجت میکنم.
تعریف و تمجید
در این تکنیک از فرد موردنظر تعریف میشود تا احساس خوبی به وی دست دهد و زمینه برای متقاعد کردن او فراهم شود.