انتقاد کردن از مدیرِ خود و برشمردن نقاط ضعف او ازجمله سختترین و حتی خطرناکترین کارهاست. بسیاری از مدیران به هنگام شنیدن انتقادِ زیردستان روی خوشی به آنها نشان نمیدهند و بهجای پذیرش انتقادهای منصفانه، بهصورت چکشی با انتقادکنندگان برخورد میکنند. شاید به همین دلیل است که اکثر کارکنان حتی وقتی نقاط ضعف بسیاری در مدیر خود مشاهده میکنند، تمایلی برای گفتن این نقاط ضعف به مدیر خود ندارند. اما انتقاد کردن از رئیس نیز اصولی دارد و با رعایت این اصول، میتوانید بدون تحریک کردن احساسات منفی و مقاومتی مدیر، انتقاد خود را در فضایی مثبت مطرح کنید:
شخصیت مدیر را بشناسید.
بعضی مدیرها انسانهای گشودهای هستند و انتقاد کردن از آنها کار ساده ایست. برعکس، بعضی مدیران بسیار سرسخت بوده و دیوار محکمی از بیتوجهی و مقاومت در برابر انتقاد به دور خود کشیدهاند. بهتر است قبل از هر چیز، شخصیت مدیر را بشناسید تا انتقاد خود را متناسب با شخصیت وی مطرح کنید.
زمان مهم است.
وقتی بهتازگی دسته گلی به آب دادهاید و یا مدیرتان اعصاب مناسبی ندارد و یا خسته و کلافه است، از وی انتقاد نکنید! پیدا کردن زمان مناسب اولین شرط انتقاد سازنده از رئیس است.
انتقاد را بهصورت خصوصی مطرح کنید.
وقتی بحث از انتقاد از مدیر است، بهتر است قبل از گفتگو با وی، به نزدیکترین دوستان خود نیز چیزی نگویید، زیرا منطقیترین انتقادها نیز میتواند سریعاً تبدیل به شایعهها و حواشی مخرب و دردسرساز شود.
مبتنی بر واقعیات و دادههای مشخص اظهارنظر کنید.
انتقادهای کلی و مبهم همچون «شما مدیر خوبی نیستید» و یا «از سبک مدیریت شما خوشم نمیآید» دردی را دوا نمیکند. بهطور مشخص و واضح و با استفاده از اطلاعات موثق و واقعیات، به مدیرتان بگویید نقطه ضعفش چیست.
شخصیت رئیس را زیر سؤال نبرید.
ازجمله اصول اولیه هر نوع انتقادی این است که شخصیت فرد نباید زیر سؤال برود بلکه میبایست از رفتارهای مشخص انتقاد شود. مثلاً بهجای اینکه به فرد گفته شود «شما مدیر بیملاحظه و سختگیری هستید» بهتر است گفته شود «مدتی است وظایفی که شما به عهده من میگذارید فراتر از توان و انرژی من است.»
چگونه گفتن مهم تر از چه چیزی گفتن است.
لحن بیان شما تأثیری عمیق در پذیرش انتقاد از سوی مدیر دارد. اهمیت لحن و طرز بیان حتی بیشتر از محتوای انتقاد است. بنابراین از جملات و عبارات محترمانه و غیر تهدیدی و لحن دوستانه برای بیان انتقاد استفاده کنید.